avatar
مریم مهدوی

نویسنده

  • 8 تیر 1404
  • 5دقیقه زمان مطالعه
  • 266
  • 2نفر
40روز پیش|
دلبستگی اجتنابی چیست؟

دلبستگی اجتنابی را تعریف کنید؟

دلبستگی اجتنابی اختلال نیست! اگرچه در کتاب‌های راهنمای تشخیصی «اختلال دلبستگی واکنشی» داریم اما دلبستگی اجتنابی به خودی خود نشان‌دهندۀ اختلال نیست. افرادی که دلبستگی اجتنابی دارند، ناچار بوده‌اند در دوران کودکی برای آنکه توجه و مراقبت والدینشان را از دست ندهند، با والدین سرد، تحقیرکننده یا بی‌تفاوتی سازگار شوند. آن‌ها یاد گرفته‌اند خودشان به تنهایی از پس خودشان بربیایند، خودشان را برانگیزند و خودشان را تسکین بدهند. الگویی که روابط بزرگسالی‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اختلال دلبستگی واکنشی، اختلالی است که برای کودکان تشخیص‌گذاری می‌شود. کودکانی که نسبت به مراقبین‌شان پاسخگو نیستند، منزوی‌اند یا نوعی از غمگینی و ترس را در تعامل با والدین‌شان تجربه می‌کنند این تشخیص را می‌گیرند. تصور بر این است که کودکان دارای دلبستگی واکنشی، به خاطر تجربه‌های اولیه رشدشان محدود شده‌اند. اگرچه شباهت‌های مهمی بین اختلال دلبستگی واکنشی و دلبستگی اجتنابی وجود دارد اما نمی‌توان دلبستگی اجتنابی را -با وجود تاثیراتش- اختلال تشخیصی دانست. اگر شدت دلبستگی اجتنابی زیاد باشد، آن‌گاه می‌توان به وجود اختلالات روان‌شناختی پی برد.

گاهی آن‌ها طردکننده و تحقیرگر می‌شوند و ممکن است با دیدن بخش‌های رابطه‌جو و دلبستگی‌خواه در دیگران، دست به تحقیر و طرد کردن بزنند؛ مثلا اگر علاقه‌مندی و نیازهای ارتباطی همسرشان را ببینند، ممکن است با او سرد شوند، از او فاصله بگیرند یا تحقیرش کنند. به عنوان پدر و مادر نیز ممکن است نیازهای عاطفی و هیجانی فرزندشان را نادیده بگیرند یا موقع دیدن تظاهرات آن، کودک را تحقیر یا طرد کنند. همانطور که خودشان یاد گرفته‌اند، ممکن است کودکشان را تشویق کنند قوی باشد، از پس خودش بربیاید و نگذارد دیگران از چیزهایی که نقطه‌ضعف می‌دانند، باخبر شوند. اما گاهی نیز ممکن است دلبستگی اجتنابی در قالب «مراقبت کردن از دیگران» خودش را نشان بدهد. یعنی به جای طرد یا تحقیر بخش رابطه‌جو، سعی کنند به بخش رابطه‌جوی دیگران و نیازهایشان بیش از حد توجه کنند. ممکن است تمایل به تبعیت داشته باشند و نیازهایشان را به رابطه نیاورند تا اسباب زحمت بقیه نشود. در این شیوۀ ارتباطی، با قرار گرفتن در نقش «مراقب» برای دیگران، می‌توانند صمیمیت واقعی را تجربه نکنند و بخش رابطه‌جوی خود را از طریق فرافکنی به دیگران تغذیه کنند. چیزی که ادامۀ رابطه آن‌ها با والدین است: والدینی که به جای مراقبت کردن، نیاز دارند کودکشان از نیازها و دنیای عاطفی آنان مراقبت کند.

Sدلبستگی اجتنابی در کودکان نمودهای گوناگونی دارد. در حالت مفرط ممکن است شاهد کودکی باشیم که در دنیای درونی خودش زندگی می‌کند و حساسیت خاصی به بودن و نبودن دیگران ندارد. ممکن است از والدینش دور شود بدون اینکه سر بچرخاند و آن‌ها را جستجو کند. ممکن است در خیال‌پردازی ضعیف باشد و تنها با چیزهای عینی و بازی‌های عینی سرگرم شود

  • دلبستگی ترسناک- اجتنابی
  • دلبستگی مضطرب- پریشان
  • سبک دلبستگی ناایمن

در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.

رایج‌ترین انواع دلبستگی ها

مردان نیز مانند زنان ممکن است دلبستگی اجتنابی، آشفته، دوسوگرا یا ایمن داشته باشند. نظام دلبستگی بیشتر از آنکه به جنسیت مربوط باشد، به نوع بودن و ارتباط والدین با کودکانشان بستگی دارد. تفکرات سنتی دربارۀ مردانگی و افکار جنسیت‌زده ممکن است باعث شود مردان کمتر آسیب‌پذیری‌هایشان را به اشتراک بگذارند یا دربارۀ نیازهای عاطفی‌شان صحبت کنند. به نظر می‌رسد انتظارات فرهنگی در چگونگی بروز دلبستگی در مردان تاثیرگذار باشد اما نمی‌توان حکم کلی داد. مردان دلبستۀ اجتنابی ممکن است عقب‌نشینی کنند، از نظر عاطفی سرد شوند یا سعی کنند روابطشان را طوری پیش ببرند که به تعهد منجر نشود. افرادی که با آنان در ارتباطند ممکن است فکر کنند آن‌ها علاقه‌مند نیستند یا از نظر عاطفی پخته و بالغ‌اند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد بین پیروی از تفکرات سنتی دربارۀ مردانگی و مشکلات ارتباطی و صمیمیت در مردان ارتباط وجود دارد.

الگوهای دلبستگی بیماری نیستند که بتوانیم از بروز آن‌ها پیشگیری کنیم. آن‌ها الگوهایی هستند ذخیره‌شده در صندوق حافظۀ ما. بخشی از آن‌ها آمادگی‌های ژنتیکی ایجاد می‌کنند و بخشی هم ناشی از روابط بین‌نسلی هستند. الگوهای دلبستگی و شیوه برخورد انسان‌ها با روابط و هیجانات از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شود؛ مگر اینکه والدی تصمیم بگیرد با تغییر این الگوها و تجربه روابط ایمن، تجربه متفاوتی به فرزندانش منتقل کند. انسان نمی‌تواند چیزی که هرگز نگرفته را به کودکانش بدهد. تجربه روان‌درمانی و شناسایی و ترمیم تروماهای دلبستگی گذشته کمک می‌کند روابطمان را ایمن‌تر نگه داریم و از انتقال بین‌نسلی الگوهای دلبستگی ناایمن (از جمله دلبستگی اجتنابی) پیشگیری کنیم.


دیدگاه کاربران

ثبت دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی مشخص شده اند*